از سلسله مراقبه های چله ی آگاهی و آرامش
🤲وجود نازنینت قطعا ارزشمنده و بهت تبریک میگم که جستجو گر نیکی هستی
تو خیلی چیزا برای نگاه کردن به سمت پیشرفت و تعادل داری. شروع که کنی تواناییت پیدا می شه باور کن که سزاوار رسیدن به بهترین ها هستی
🌍حالا میخواهم آرام و راحت بنشینی. چشمانت را ببند و اجازه بده تمام بدن رها باشد هر انچه که از ساعت یا عینک یا سنجاق و گل سر یا هر وسیله که تو رو منقبض میکنه از خودت دور کن
👌عالیه
احسنت
خوبه
در حالتی راحت و رها و خلاص قرار بگیر.
شونه هات رو بنداز پایین
فکت رو بنداز پایین
ولو شو و اجازه بده تک تک سلولهای بدنت رها و خلاص بشه و در حالت آرومی قرار بگیره
به نفسهایت توجه کن. هر نفسی که میکشی، دم از بینی
و مکث
و بازدم از دهان بصورت فوت کردن شمع
بله
هر نفس تو را بیشتر و بیشتر به عمق آرامش میبرد.”
عمیق تر و عمیق تر
رها تر و رها تر
شل تر و شل تر
خلاص تر و خلاص تر
عالیه
عالیه
ممنونم از ذهن خودآگاه تو
بسیار خوب پیش میری
کاملا اینو حس میکنم
و تو هم داری تجربه میکنی
“حالا تصور کن در یک جای زیبا و آرام که خیلی دوستداری هستی در یک جای امن و امان در یک جای دلپذیر و خاستنی هستی. جایی که احساس امنیت و آرامش میکنی. شاید یک ساحل آرام باشد یا یک باغ پر از گلهای زیبا شاید کنار یک جوی آب روان شاید کنار یک چشمه زلال شاید زیر آسمان آبی شاید در یک چمنزار شاید زیر یک آلاچیق چوبی ناز شاید کنار بنفشه های بنفش. به صداهای اطراف گوش کن، صدای پرندگان، صدای امواج آرام دریا. صدای رود صدای باد در برگها
صدای نسیم صدای بال پروانه ها
صدای چکه ی آب
صدای آواز ناب
همه چیز دوستداشتنی
راحت پر از امنیت ،آرام و دلنشین است.”
محشره
معرکه س
عالیه
سپاسگزارم
کم کم توجهت به ذهنت جلب میشود
میخواهی تکنیک موثر مدیریت خاطرات و افکار منفی را پیاده کنی. آهای نشخوار ذهنی آهای خاطرات تلخ احضارتان میکنم بیایید تا با هم گفتگو کنیم به شما ۱۵ دقیقه وقت میدهم. دو بار، یک بار ساعت ۲ بعداز ظهر و یک بار ساعت ۱۰ شب کدام برای شما مناسب تر است. انتخاب کنید. خوب حالا مناظره شروع میشود چه شده از دست چه کسی ناراحتی ؟ یا نگران چه هستی ؟آهان از دست فلانی ؟خوب چه کار کنه حال تو بهتر میشه ؟
خوب تلفنی یا تصویری یا حضوری باهات ارتباط بگیره تجسم کن اومده عذر خواهی با مدلی که تو دوست داری ! عذر خواهی کرد چند بار و تاسف خورد برای اشتباهش و میخواد که تو از سر تقصیراتش بگذری!
خوب حالا میریم سر نگرانی ! چیه دلت شور چیو میزنه بدترین چیزی که میتونه بشه چیه ؟
بزار بشه
بزار تموم بشه این انتظار بد یا بدتر فقط بزار تموم بشه!
و معرکه س
که بالاتر از سیاهی رنگی نیست و بالاتر از مرگ دیگه پایانی نیست
بدترین نگرانی و بدترین اتفاق در ذهن میتونه بهترین راه نجات باشه
تجسم بدترین خاطره میتونه وحشت اون خاطره رو بشکونه
هر وقت اینطوری شدی
به سیاهترین سناریو تجسم کن تا رهایی رو تجربه کنی
و تو اون ۱۵ دقیقه
داد، جیغ، اشک یا هر واکنش و پاسخی داری انجام بده
حالا درست مثل کسی که از توالت میاد بیرون از خاطره
یا نشخوار
بیا بیرون و دستها تو بشور
همه چیز آرام و رها.”و چقدر خوبه
و چقدر حس خوبیه
“آگاه شو به نفس خان
حس کن
که آرامش به تدریج تپ رو خلاص تر و خلاص تر و رها تر و رها تر میکنه چقدر عالی
چقدر خوب
از ذهن ناخوداگاهت تشکر میکنم
به تدریج یاد میگیری که تو مدیریت افکار و خاطرات رو به دست بگیری با همین روش اگر بی موقع بی اجازه اومد سراغ تو میگی برو ساعت فلان بیا نا با هم مناظره کنیم و به زندگی ادامه میدی به اینجا و اکنون برگردی. به نفسهایت توجه کن و هر باری که نفس میکشی، بیشتر به آگاهی از محیط اطرافت برگرد. و وقتی که آمادهای، چشمانت را باز کن و احساس کن که چقدر آرام و رها و خوش هستی.”
قسمت چهارم چله ی آگاهی و آرامش